کاکتوس صورتی



همه ماجرا از لحظه ای شروع می شه که می نشینم پشت سیستم و کیبوردرو میارم زیر دست هام.

برای چند لحظه به پروژه ای که باید انجام بدم فکر می کنم

بعد شروع می کنم داده های مختلف رو از اینترنت جمع کردن و در نهایت درست چند ثانیه قبل از اینکه شروع کنم به نوشتن چشم هامو می بندم

تو ذهنم در یک لحظه موضوعی که قرار درباره ش بنویسم رو صفر تا صد مرور می کنم تا در ضمن نوشتن در همون راستا پیش برم

بعد که تق و تق و تق صدای کیبورد میاد و من تا متن رو به مقصد مورد نظرم نرسونم نمی تونم سرمو بلند کنم!

بعضی وقت ها که فهم موضوع مشکله قشنگ سنگینیشو روی ذهنم حس می کنم دنبال راه فراری می گردم که بتونم ذهنمو از زیر بار موضوع سخت نجات بدم.

(بعدا می گم چجوری)

بعد دوباره با دید بازتری به قشیه نگاه می کنم و بیشتر و بیشتر درباره ش تحقیق می کنم تا کامل به اون بخش مسلط شم.

اون وقته که مجددا نوشتن رو شروع می کنم تا بالاخره تموم شه :)

اما برای راهنمای خرید سیسمونی قضی به همین سادگی نبود! مصاحبه های زیاید با آدم های مختلف انجام دادم

مادرهای جوون

مادر بزرگ ها

در بزرگ ها و پدرهای جوون و.

اینجوری شد که تونستم موضوع دلخواهم رو به شیوه ای که دوست داشتم بنویسم.

با وجود اینکه تا حدودی کمال گرا هستم هنوز هم اونقدرا از نتیجه کار راضی نیستم و مطمئنم هنوز هم برای بهتر شدن جا داره.

اما فعلا خواستم حس خوبمو از تموم شدن این پروزه بنویسم.

چون جزو کارهای نیمه تمومی بود که همیشه یک بخشی از انرژی منو به خودش اختصاص می داد تا بتونم داده های مختلفی که براش جمع آوری کرده بودم رو سر و سامون بدم و کار رو به سرانجام برسونم.

 


پارسال این موقع اصلا نمی دونستم که همچین شغلی هم وجود داره! همه چیز از آذر 97 شروع شد!

شغل تولیدمحتوا برای من خیلی وقت بود شروع شده بود و خودم نمی دونستم! ینی اسمشو نمی دونستم اما انجامش می دادم ^_^

مثلا وقتی برای همکلاسی هام انشا می نوشتم و اونام در عوض برام ساندویچ می خریدنlaugh

بیل گیتس در سال های خیلی دور در وبلاگ خودش نوشته بود محتوا پادشاه است! واقعیت هم همینه

کارهای زیادی رو می شه با محتوا انجام داد.

خلق مطالب جدید و معرفی محصولات مختلف از نظر من جذابیت زیادی داره

قضیه وقتی جذاب می  شه که از دید متفاوتی به موضوع نگاه می کنی و درباره حقیقتی ملموس صحبت می کنیم
این  پست ادامه داره فعلا منتشر می کنم و بعدا بهش اضافه می کنم تا خوب تر بدونین شغل تولید محتوا چی هست ^_^

**راستی در ادامه پست قبل بگم که یک همکار پر انرژی به تیم تولید محتوای شرکت اضافه کردم که خعلی هم خوبه
ولی داشتم کتاب گوگل چگونه کار می کند را گوش می دادم که می گفت نباید با دوستان خود همکار باشید :( حالا چراشو بعدا می گم.


مغز ما آدم ها درسته که توانایی های زیادی داره اما بعضی وقت ها حجم اطلاعاتی که در اون ذخیره می کنیم به قدری بالا می ره که واقعا هنگ می کنیم! مثل یک گوشی که وقتی رمش پایینه یا حافظه ش پر می شه باید یه بخشی از اون رو خالی کنیم! به نظرم مغز آدم هم همین شکلیه :/

 

برای همین وقتی آخر هفته ها ریلکس می کنیم ، باعث می شه ذهن ما خلاق تر بشه و داده هایی که فقط باعث می شن انرژی مون تحلیل بره حذف بشن که خیلی خوبه

همین طور معاشرت با کسانی که باعث می شن به چیزها و اتفاقات خوب فکر کنی خیلی خوب ^_^

مخصوصا وقت هایی که سرکار هستم به شدت کمبود یک همکار پر انرژی رو در کنار خودم احساس می کنم. البته خودم سعی کردم همیشه در جاهایی که کار می کنم مسائل منفی رو کم تر ببینم و بیشتر بخش های مثبت رو برجسته تر کنیم تا محیط کار که خودش به اندازه کافی دردسر داره لذت بخش تر باشه.

اما وقتی بقیه همکاران مجموعه هم، نگرشی شبیه به تو داشته باشند خیلی خوبه چون باعث می شه جو و فرهنگ جایی که توش کار می کنی همه در راستای رسیدن به اهداف شرکت و صد البته لذت بردن از کار باشه.

طبیعتا وقتی از کار لذت ببریم می تونیم انگیزه بیشتری هم برای کار داشته باشیم و بازدهی نیز افزایش پیدا می کنه. اما امان از وقتی که حس کنی انگیزه ای برای کار کردن نداری و محیط کار به جهنم تبدیل بشه! نه تنها از کار کردن لذت نمی بری بلکه روح خودتو هم فرسوده می کنی.

امیدوارم جایی که در آن کار می کنید با افراد مثبت اندیش و پر انرژی کار کنید کسانی که به پیشرفت شما فکر می کنند

سالین سهیل

بی ربط نوشت: جان مادرت بی خیال اشتباهات تایپی شو چون به اندازه کافی وقتی دارم تولید محتوا برای وب سایت های مختلف انجام می دم روی این مورد حساس هستم ولی دلم می خواد وقتهایی که به عنوان استراحت و برای دل خودم می نویسم به اشتباهات تایپی اهمیت ندم.

اشتباهات تایپی مثل اشتباهات لپی می تونه بامژه باشن^_^


جونم بگه براتون که من 20 شهریور از شرکت ب-س با مدیریت میم-ر استعفا دادم!

اینکه من کار تولید محتوا رو به صورت جدی از این شرکت آغاز کردم همیشه برام حس خوبی داره. اعضای شرکت هم برام قابل احترام هستند. ولی خب زندگی همیشه اتفاقت جالبی با خودش داره که بهتره باهاش همراه باشی

بعد از 8 ماه کار کردن تخصصی در حوزه گوشی موبایل و آشنا شدنم با جدیدترین فناوری های مربوط به این حوزه دلم خواست با تکنولوژی های دیگه هم آشنا بشم. اما با توجه به اینکه ت های شرکت کمی دست و پا گیر بود امکان جا به جایی و انتقال من به بخش های دیگه وجود نداشت.

البته تونستم محصولات ماینر روهم ثبت کنم که برام پر بودن از تجربه و اتفاقات جدید! با کیف پول سخت افزاری لجر نانو اس آشنا شدم که توی دنیای مدرن امروزی خیلی به درد بخوره و کلیی چیزای جدید دیگه  ^_^

اما مثل همیشه من گریز از تکراری بودن دارم و دائما سعی می کنم خودمو به روز نگهدارم و تجربه های جدید داشته باشم. البته از نظر فکری!

طمع رسیدن به اطلاعات تازه و یاد گرفتن مطالب جدید باعث شد به راه جدیدی برم و به یه شرکت دیگه!

حوزه کاری شرکت جدید بی ارتباط به ب-س نیست اما در این جا محدودیت ها کم تره و بهتر می تونم روحیه خلاق خودم رو پرورش بدم.

راستش به نظرم محیط کار باید در عین حال که منظم باشه به احساس خلاقیت کارمندان نیز احترام بذاره. برای کار تولید محتوا خلاقیت نقش اساسی و تعین کننده ای داره! تا فرد بتونه محتواهای جدید خلق کنه و از دید متفاوتی به موضوع نگاه کنه.

خلاصه بگم که من امروز اول مهر 1398 به صورت رسمی وارد سومین شغل خودم شدم در حدود 21 سالگی!

بی ربط نوشت: امروز تولد باباجونم بود. عاشقشم و خوشحالم که همچین آدمی رو توی زندگیم دارم >3

 

در روزهایی که دیکتاتوری تو خونه ها جریان داشت،

 

پدرم تنها کسی بود که دموکراسی رو یادم داد.

 


شاید در این دنیا اغلب کسانی که موفق هستند آدم های جسوری باشند که فرصت امتحان کردن و اشتباه کردن رو به خودشون دادن. در مقابل افرادی که از زندگی شون راضی نیستند و خودشون رو آدم موفقی نمی دونن ممکنه بارها فرصت امتحان کردن یک اتفاق جدید رو از دست داده باشند. 

راستش الن که خوب فکر میکنم می بینم برای اینکه یه کاری رو شروع کنی لارم نیست که ماملا متخصص باشیم و همه فوت و فن ها رو بلد باشیم، چون همچین چیزی غیر ممکنه

آدم باید شروع کنه و در پروسه ای داره کار می کنه می بینه چه چالش هایی براش اتفاق می افته و حتی خیلی از نگرانی هاش بی دلیل بوده

برای شروع یه کار جدید یادم باشه وسواس زیادی نداشته باشم چون در نهایت منجر به درجا زدن و پس رفت میشه

معمولا آدم ها از ریسک کردن می ترسن اما واقعیت اینه زندکی با ریسک هایی که می کنیم جذابی

امیدوارم آفتابی که از پشت کوه با گرما و نوری که داره منو نوازش می کنه همچنان بر من و بر زندگی همه بتابه

سالین سهیل

لوکیشن هوم

بعد از یک هفته کار سخت 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شرکت خدماتی عصرویرا در اصفهان دانلود جزوه سرویس و نگهداری خودرو بررسی روز تعمیر پمپ وکیوم روتاری روعنی زهرا جعفریان خرید جزوات و فایل های دانشگاهی کتابخانه عمومی علامه دهخدا میاندوآب بواسیر کارتن فروشی دانلود فیلم و سریال